من وبابایی چشم براهتیم زودزودبیامن وبابایی چشم براهتیم زودزودبیا، تا این لحظه: 14 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

دلتنگ دیدارتم

عسل من و بابایی

عزیزم وقتی میبینم تو نیستی ولی مجبورم برات از الان بنویسم بغضم میگیره کاش منم مث مامانای دیگه الان یکی یکی عکساتو میذاشتم و کلی خودمو بقیه رو به وجد میاوردم با عکسای قشنگت ناناز من...هنوز زوده ولی من و بابا دیگه دوس داریم که توبیای و با اومدنت مامانی و بابایی رو خوشبخت ترین کنی نفس من...بی صبرانه انتظارت رو میکشیم بااینکه هنوز هیچ خبری ازت نیس نفسم ...
20 شهريور 1392

یا امام رضا کمکم کن دیگه نمیتونم تحمل کنم نمیتونم

زائری بارانی ام آقا بدادم میرسی؟   بی پناهم، خسته ام،تنهابدادم میرسی ؟   گر چه آهونیستم اماپراز دلتنگی ام   ضامن چشمان آهوهابه دادم میرسی ؟   ازکبوترهاکه میپرسم نشانم میدهند   گنبدو گلدسته هایت رابه دادم میرسی ؟   من دخیل التماس رابه چشمت بسته ام   هشتمین دردانه زهرابه دادم میرسی ؟ ...
19 شهريور 1392

بیا

چند شبه باز دلم تنگ دلم برا نبودنت تنگه نمیدونم چیم شده بازهمش حس گریه دارم   همش دلم میخواد که نباشم خدایا ........ ما چی کنیم از این همه درد و غصه خیلی وقته منتظرم خیلی وقته حس میکنم تنها ولی بازم فکر نکنی امیدم رو از دست دادم همش منتظرم که خدا تو رو برامون بفرسته دیگه خستم نفس نفس میزنم دیگه نای ایستادن ندارم تحمل نگاهای مردم رو شونه هام سنگینی میکنه کاش بودی و م ا اینقدر سختی نمیکشیدیم کاش دستان کوچیکت مرهم دل شکسته ام میشد نه مامانی دارم ک...
19 شهريور 1392

خدایا!

گفتم خسته ام ، گفتی:لاتقنطوامن رحمة الله(زمر/۵٣)   گفتم : هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره ، گفتی : إن الله یحول بین المرءقلبه (إنفال/٢۶)   گفتم : هیچکسی روندارم ، گفتی : نحن أقرب إلیه لحبل الورید(ق/١۶)   گفتم : فراموشم نکردی؟ گفتی : فاذکرونی اذکرکم (بقره/١۵٢)   التماس دعا     ...
19 شهريور 1392

آرزوهای من....

بالاخره یه روزی میاد که باید فرشته کوچولوی ما دو تا بالشو رها کنه و از اسمونا از پیش خدا بیاد پیش من و بابایی تا ما بال و پرش بشیم.عزیزکم ناراحت نشی که چرا تو رو از خدا گرفتیمو و پیش خودمون نگه داشتیم؟بهت قول میدم من و بابایی خیلی دوست داریم خداجونم از اون بالا حتما حواسش به تو هست.چقدر قشنگه اون لحظه ای که اولین بار میخوای بچه تو ببینی نمیدونم اون لحظه چه حالی میشم ففط اینو میدونم حتما زار زار گریه میکنم(مثل همین الان که دارم مثل چی اشک میریزمو و مینویسم) ولی اون موقع گریه شوقه.وقتی بچه مو بغل کنم یه بچه صحیح و سالم همه دردام یادم میره دیگه هیچیو حس نمیکنم فقط تا میتونم عزیزمو به خودم میچسبونم تا هیچکی ازم نگیردش. اخه میخوام به نی نی مون ...
19 شهريور 1392

امدم ای شاه پناهم بده

دوباره مهمون اومده پر کشیدم من به هوات مثل کبوتر حرم   فدای اون محبتت دستی بکش روی سرم   ازراه دوری اومدم تنها به امید نگات اخ اگه دستم برسه به اون ضریح اشنات   تو صحن تو نشستمو منتظر عنایتم تورو خدا نگام بکن که تشنه ی شفاعتم   دلم به عشق تو خوشه مثل دل کبوترا بذار که بی پرده بگم امام رضا جونم فدات   دلم به عشق تو خوشه مثل دل کبوترا بذار که بی پرده بگم امام رضا جونم فدات   امام رضا جونم فدات   ...
19 شهريور 1392

قهرمکن...

سلام...     قهر مکن با من درد آشنا...   خانه تو خانه آل عباست فوج ملک زائر قبر رضاست   بقعه تو قبله اهل دل است نام رضا چاره هر مشکل است   رو چو به ايوان طلا ميکنم گريه کنان رضا رضا ميکنم   قهرمکن با من درد آشنا اذن دخولي که گدایم گدا   کوچه تو کوچه پيغمبريست گرسگ اين خانه شوم سروريست   صحن و رواق وحرمت آرزوست آب وغذا و کرمت آرزوست     ...التماس دعا دارم...   ...
19 شهريور 1392